این قهرمانی که در فیلم بهرام توکلی میبینیم، از تصویر جهان پهلوان تختی که در ذهن ما ساخته شده، دور نیست. یک ورزشکار بزرگ، یک انسان والا، یک یاغی در برابر زر و زور، یک دلسوز واقعی مردم، یک آزادی خواه و... اما بعد جدیدی به این شخصیت تاریخی و ماندگار اضافه شده که ناشی از تخیل و مهارت کارگردان همراه با شرایط بوده است؛ تختیِ فیلم «غلامرضا تختی» مردی تنها، غمگین و مبهوت است که از ابتدا مشکل درک شدن از سوی محیط اطرافش را دارد. وقتی کودک است، محیط بدوی و خشن اطرافش او را تا مرز غرق شدن در آب آلوده میبرد، وقتی میخواهد وارد تشک کشتی شود، مربی بومی مسخرهاش میکند، وقتی به مسابقات جهانی رفته، دوستان و همتیمیهایش از او توقع عیش و عشرت دارند، وقتی قهرمان المپیک و محبوب قلوب میشود، خانوادهاش از او انتظار کمک دارند و از همه مهمتر هرجا پا میگذارد، مردم و جامعه او را حل دوای درد همه مشکلات میبینند. انگار او به خزانه بیانتهای ثروت و ارتباطات متصل است و موظف است بنگاه کاریابی خیریه اداره کند. به تدریج قامت این قهرمان بیتوقع و همنوعدوست زیر این فشار درک نشدن و توقعات مداوم و ریز و درشت خم میشود. حکومت هم سر ناسازگاری با او میگذارد و حتی دوستان نزدیکش از بیخیالی او نسبت به وضعیت مادی خودش به تنگ میآیند. اما هیچکس فکر نمیکند که او ابرقهرمان نیست؛ او هم یک انسان است که به تدریج تحلیل میرود. به شکل طعنهآمیزی، تا چند دقیقه قبل از مرگ این جریان توقع برای حل مشکل ادامه دارد و مستخدم هتل آتلانتیک هم از او التماس دعا دارد!
این شخصیت، این قهرمان، این جهان پهلوان یگانه در روند فیلم بهرام توکلی به تدریج خرد میشود تا این که در سکوت و تنهایی به زندگی خود پایان میدهد. بر خلاف آنچه ابتدا به نظر میرسد، این فیلمی تلخ و بدبینانه درباره نسبت قهرمان با جامعه است. مردم قهرمان را مصرف میکنند. او که در اوج شهرت هم با حب نفس بیگانه است، آنقدر از روح، قلب و مالش میبخشد تا خودش تمام میشود. این برداشت تیره و تار مطلقا رنگ و بوی سفارشی ندارد و یک جور دیدگاه مستقل است. بخصوص که سازندگان فیلم فراتر از ظرفیتهای فنی و تکنیکی سینمای ایران فصلها و سکانسهای شگفت انگیزی خلق کردهاند که در حافظه میماند.
دیگر نقطه قوت فیلم آن است که درگیر معمای چگونه مردن تختی نمیشود. از حدس و گمان درباره این که تختی خودکشی کرد یا ساواک او را کشت یا... خبری نیست. فیلم همان اول موضعش روشن است: تختی خودکشی کرد و بعد داستان زندگی انسانی را میبینیم که آنقدر به وسوسههای مرسوم پاسخ منفی داد و ایستادگی کرد که سرانجام نه در برابر قدرت و ثروت، که در مقابل خودش زانو زد. هرچند که این قصه و این رویکرد و این فیلم میتوانست پایان حماسیتر و تکان دهندهتری داشته باشد. اما به همین شکل هم «غلامرضا تختی» از بهترین فیلمهای این جشنواره و قطعا از مهمترین تولیدات سینمای ایران در دهه 1390 است.
9410