۱. یکی از بازیگرها را که #این شبها با پالتوی عجیب و تیشرت عجیب و شلوار نوشتهدار عجیب روی فرش قرمز ظاهر شده است، یقه کردهاند که گلم چرا #اینقدر متفاوت پوشیدهای؟ بغض کرده و گفته خودم که متفاوت نیستم، لااقل بگذارید لباسهام متفاوت باشند. وی درباره انگیزه اصلیاش از تفاوت توضیحی نداده؛ اما اخبار تاییدنشدهای هم شنیده شده که یکی از خبرنگارها نعره زده و گریبان چاک کرده و به سمت صف ورودی سالن اکران دویده است... خوشبختانه با تدبیر مسئولان وی جمعآوری و حل شد.
۲. با معرفی شدن نامزدهای دو بخش مستند و نگاه نو، گزینههای زیادی از گمانهزنیها حذف و امید بسیاری از استادان به حق فرهنگ و هنر ایران و جهان، به یاس بدل شد؛ از امروز به تدریج با اعلام نامزدهای بخشهای مختلف، شاهد توفان خشم و هیاهو و تکذیب اهمیت سیمرغ و سینما برای مردم است نه داوران و اگر فلانی راست میگوید فیلم خودش آن سال چرا فلان و این سیمرغها و دیپلمها کاغذپارهاند و جوابتان را خدا بدهد... خواهیم بود. یکی از بزرگان اهل تمیز با اشاره به #این که سیمرغ تا وقتی فقط برای ماست خوب و مهم است، چیز مهم دیگری نیفزود.
۳. وضعیت یک طوری شده که خیلی از فیلمها امسال از ترس دردسرهای قومیتی، لهجه و این چیزها را سعی کردهاند کلا حذف کنند. به نظرم وقتش رسیده که حالا تهرانیها به پا خیزند و اعتراض کنند. حیف است تهران از #این قطار عقب بماند.
۴. یکی از کارگردانان مشهور اخیرا مثل همه اخیرها چندبار از وضعیت سینمای روشنفکری و کراوات و فرش قرمز گلایه کرده و گفته است که از بودن در #این سینما حس خوبی ندارد؛ قرار شد تنها کاری که از دست جامعه هنری و غیرهنری برمیآید انجام بشود؛ یعنی گلریزان کنند و بعد از محاسبه رقم بدهی سینما و فرهنگ و هنر و حکومت و دولت و مردم به #این بزرگوار، تا حد امکان طلب مزمن ایشان را بدهند. خدا کند کارشان راه بیافتد.
۵. توصیه ما به شما همچنان #این است که طوری به هرجای جشنواره بیایید که نیازی به پلیس و گشت ارشاد و خانومم یه لحظه نباشد؛ اگر از چیزی خوشتان هم آمد، تا مدتی بدون واکنش در سطح بالاتر، مثل آقا صفری فیلم «یک شهروند کاملا معمولی» تا اطلاع ثانوی فقط نگاه کنید؛ بماند که یک جاهایی هم هست که حتی نگاه نباید کرد... به هر حال، دست نزنید؛ شاید مال شما نباشد.