آی سینما: ده سال از حضور مسعود دهنمکی در سینما میگذرد. یکی از پرحاشیه ترین چهرههای رسانه ای و فعالین سیاسی دهه هفتاد که با نشریاتی چون «شلمچه» و «جبهه»، «صبح دوکوهه» و «یالثارات» حسابی گرد و خاک به پا می کرد پس از ساخت دو مستند پر سر و صدای «فقر و فحشا» و «کدام استقلال؟ کدام پیروزی؟» وارد عرصه کارگردانی در سینمای داستانی شد.
فروش «اخراجی ها» به عنوان اولین تجربه کارگردانی او که فیلم شسته رفته و قابل قبولی هم بود خیلی ها را غافلگیر کرد. فیلم دهنمکی تبدیل به پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای ایران تا آن روز شد و با بلیت 1500 تومانی نزدیک به دو میلیون نفر را به سینماهای تهران و شهرستان کشاند. اتفاقی که کمتر کسی انتظارش را داشت. کمدی بودن، استفاده از خلاقیت پیمان قاسمخانی(حتی به شکل ناقص)، حضور انبوهی از بازیگران شناخته شده و استفاده از برخی شوخیها و تعابیر که تا آن زمان (و شاید حتی هنوز) خط قرمز فیلمهایی با محوریت جنگ تحمیلی بود ویژگیهای مهمی بودند که باعث شد اولین تجربه کارگردانی دهنمکی تبدیل به یک اتفاق غافلگیر کننده شود. آغاز طوفانی دهنمکی در نوروز 1386 اتفاق افتاد. این فیلم که بهترین فیلم از نگاه مردمی در بیست و پنجمین دوره جشنواره فجر بود حدود 60 روز بر پرده سینماها ماند و پرفروش فیلم سال شد.
این موفقیت با اینکه در منظر خیلیها یک اتفاق زودگذر بود اما اکران نوروز 88 خلاف این را ثابت کرد. دیدن فیلم «اخراجیها 2» در نوروز 88 و هفتههای پس از آن تبدیل به یک موج فراگیر شد و سینمای ایران که فیلمهایش تازه دو سه سال بود مزه میلیاردی شدن را چشیده بودند با فروش 8 میلیارد تومانی فیلم دهنمکی مواجه شد. فروشی که با توجه به قیمت بلیت 2500 تومان یعنی حدود 4 میلیون نفر را به سینماها کشاند. سالها بود این میزان مخاطب برای هیچ فیلمی به سالنها سینما نرفته بودند و شاید چنین تعداد مخاطبی تنها در برخی آثار انتهای دهه شصت و ابتدای دهه هفتاد قابل ردیابی بود.حالا مسعود دهنمکی تبدیل به پولسازترین کرگردان سینمای ایران شده بود، آن هم با اختلافی فراوان. «اخراجیها 2» حدود 80 روز روی پرده بود و پرفروش ترین فیلم سال شد.
اما سقوط این موفقیت با ساخته شدن فیلم «اخراجیها 3» آغاز شد. «اخراجی ها 3» نوروز سال 90 اکران شد، آن هم دو سال پس از اتفاقات انتخابات 88، موضوع فیلم دهنمکی هم طعنه به همان اتفاقات بود، او به زعم خودش بسیاری از اتفاقاتی که در سال 88 بین گروههای مختلف سیاسی گذشت را با درک و توانایی خودش هجو کرده بود. اما برخلاف تصور دهنمکی که تصور میکرد فیلمش میتواند جریان ساز باشد این اتفاق رخ نداد. مخاطبین فیلم «اخراجی ها 3» نسبت به قسمت دوم نه تنها نصف شدند بلکه حتی مخاطبین اولین قسمت این سه گانه هم کمتر بودند. «اخراجی ها 3» نزدیک به 5.8 میلیارد تومان فروخت که با احتساب قیمت بلیط 3000 تومانی یعنی نزدیک به یک میلیون 900 هزار به تماشای آن نشستند. این در حلی بود که در آن سال دهنمکی دو رقیب مهم دیگر هم داشت، «ورود آقایان ممنوع» رامبد جوان و «جدایی نادر از سیمین» اصغر فرهادی. فیلم رامبد جوان در تهران فروش بیشتری نسبت به فیلم دهنمکی داشت اما در شهرستان «اخراجیها 3» با قاطعیت پرفروشترین فیلم سال شد. «اخراجی ها 3» بیش از 90 روز روی پرده سینماهای کشور بود.
«رسوایی» چهارمین فیلم دهنمکی در نوروز سال 92 روی پرده رفت. داستان حاج یوسف (اکبر عبدی) و افسانه (الناز شاکردوست) توانست 5.5 میلیارد تومان در سراسر کشور بفروشد تا باز هم فیلمی از دهنمکی پرفروشترین فیلم سال شود اما این بار با یک تفاوت عمده. در سال 92 قیمت بلیت سینماها دو برابر دو سال قبل شده و به 6000 تومان رسیده بود و این یعنی «رسوایی» هم نزدیک به 300 میلیون از فیلم قبلی دهنمکی کمتر فروخته و هم با توجه به قیمت بلیط مخاطب او نصف شده است. با این حال وضع اسفبار سینمای ایران و کم شدن سال به سال مخاطب و ساخته نشدن فیلمهایی که هم مخاطب را جذب کند و هم ارزشهای سینمایی بالایی داشته باشد باعث شد فیلم دهنمکی باز هم در صدر جدول فروش سالانه سینمای ایران قرار بگیرد. تنها رقیب او در این بین با اختلاف فروش یک میلیارد تومانی فیلم «هیس! دخترها فریاد نمیزنند» به کارگردانی پوران درخشنده بود. «رسوایی» حدود 90 روز روی پرده بود.
پنجمین فیلم دهنمکی در واقع یک سریال تلویزیونی بود که یک نسخه سینمایی هم از آن درآوردند. «معراجیها» باز هم در نوروز و اینبار نوروز سال 93 اکران شد تا دهنمکی تنها کارگردانی باشد که هر پنج فیلمی که ساخته در اکران نوروز که آن را بهترین زمان اکران میدانند روی پرده برود. «معراجیها» بازگشت دوباره دهنمکی به سینمای دفاع مقدس بود و باز هم شوخی هایی از جنس فیلم های گذشتهاش حرف اول را در فیلم میزد. پنجمین فیلم دهنمکی این بار با بلیت 6.5 هزار تومانی 5 میلیارد تومان فروخت و باز هم افت مخاطب داشت. برای اولین بار از سال 86 به این سو فیلم دهنمکی نتوانست پرفروشترین فیلم سال شود و پایینتر از «شهر موشها» مرضیه برومند و «طبقه حساس» کمال تبریزی قرار گرفت. این فیلم 80 روز بر پرده سینماها بود.
اما نقطه عطف سقوط مخاطب در فیلمهای دهنمکی بی شک فیلم «رسوایی 2» است. فیلم تازه دهنمکی که باز هم بر همان فرمول همیشگی داستانی می چرخد و پند و موعظههای کاملا رو و سطحی مهمترین معضل آن است بر پایه محبوبیت فیلم «رسوایی» ساخته شده است. حتی دهنمکی تلاش کرده با استفاده از یک سری جلوههای ویژه برای نمایش زلزلهای ویرانگر و ادعای ساخت اولین فیلم آخرالزمانی سینمای ایران مخاطب از دست رفته اش را دوباره بازگرداند اما «رسوایی 2» در 40 روزی که از اکرانش گذشته نتوانسته به اندازه هیچکدام از فیلمهای قبلی او مخاطب جذب کند.
حتی هیچکدام از سینمادارانی که فیلمهای دهنمکی را همیشه با علاقه اکران میکردند اینبار حاضر نشدند با فیلم او به عنوان یکی از گزینههای اکران نوروز 95 قرارداد ببندند. اتفاقی که در یک دهه اخیر برای هیچ کدام از پنج فیلم قبلی دهنمکی رخ نداده بود. «رسوایی 2» تا امروز تنها کمی بیش از 2 میلیارد تومان فروخته که با بلیط 8 هزار تومانی با ارفاق به 300 هزار نفر میرسد. حالا بر فرض اینکه مثل دفعات قبل فیلماش 40 یا 50 روز دیگر هم در اکران بماند(که با توجه به تعدد فیلم های پشت صف اکران بعید است) مخاطب فیلم تازه دهنمکی در بهترین حالت به مرز 500هزار نفر خواهد رسید و این یعنی فیلم تازه دهنمکی نه تنها در رتبه اول فروش سالانه نیست بلکه حتی با توجه به فیلمهای احتمالا پرمخاطبی که تا آخر سال اکران خواهند شد اصلا بعید نیست رتبه فیلم او در فروش سالانه سینماهای ایران دو رقمی شود.
حالا با توجه به این شرایط صحبتهای ده نمکی را یک بار دیگر مرور میکنیم: «از این نگاه که جمعیت سیلآسایی را به سینما بکشانم، فاصله گرفتهام چون لزومی ندارد خودم را باز هم در این وادی خرج کنم. اگر میخواستم فیلمهای طنزی بسازم که این روزها ساخته میشوند، میتوانستم هر روز یکی از اینها بسازم. طنز من در خدمت ایدئولوژی قرار میگیرد. با یک شیب ملایم از فضای سهگانه اخراجیها فاصله گرفتم و برایم مهم نیست آن حجم از استقبال اخراجیها دیگر نباشد.» یا این حرفها: «ممکن است فیلمساز فیلمی بسازد که بخشی از مردم آن را دوست نداشته باشند. ممکن است آدم بخواهد روزی فیلمی بسازد که در تاریخ سینما ماندگار بماند. در ذهن خودم فیلمهایی است که مطمئنم اگر آنها را بسازم، استقبال مخاطب عام در حد این فیلمها نخواهد بود، اما ضرورتی ایجاب میکند که برای روایت تاریخ ایران، چنین فیلمهایی ساخته شود، ولو این که نگاهی به گیشه نداشته باشد.»
اگر دهنمکی در اوج موفقیت (مثلا بعد از اخراجیها 2) چنین صحبتهایی را مطرح می کرد و چنین تصمیمهایی میگرفت میشد این تصور را کرد که او تصمیم گرفته در اوج این مدل فیلمسازی را رها کند و به سمت و سوی دیگری برود. همان گونه که مثلا مانی حقیقی کمدی پرفروش «50 کیلو آلبالو» را بعد «پذیرایی ساده» میسازد و بعد هم سراغ «اژدها وارد میشود» می رود یا منوچهر هادی پس از ساخت چند فیلم اجتماعی «من سالوادور نیستم» را می سازد و بعد دوباره به سمت فیلمهای اجتماعی می رود. یا مثلا کمال تبریزی، یا رامبد جوان که کمدی ساخته و حالا در ژانر پلیسی فیلم «نگار» را جلوی دوربین برده یا خیلیهای دیگر.
اما دهنمکی دقیقا زمانی از بیاهمیت بودن حجم استقبال مخاطب از فیلم هایش صحبت میکند که از مخاطب 4 میلیونی در «اخراجیها 2» به مخاطب امروز «رسوایی 2» رسیده است. البته طبق آمار و اعداد مخاطبین فیلمهای مسعود دهنمکی هنوز هم از تعداد زیادی از فیلمهای سینمای ایران بیشتر است اما بسیاری از مخاطبین فیلمهای او که آرزوی بسیاری از فیلمسازان است هر روز بیشتر از آثاری که ساخته ناامید شدند و شاید دلیلاش را بتوان در همان تعریف جلب حاتمیکیا از دهنمکی جستجو کرد که گفته بود: «دهنمكی فيلمسازی است همچون هواپيمای چهار موتوره كه سه موتور آن خاموش است و او تنها با موتور غريزه، سينمای خود را پيش میبرد.» به نظر پس از ده سال هنوز هم سه موتور هواپیمای دهنمکی خاموش مانده و صحبتهای اخیر او بیشتر فرار رو به جلو است تا تغییر مسیری از پیش تعیین شده!
9411