اگر این روزها به نوجوانهای امروز بگوییم خیلی از ما سالها پیش ترس از اخراج شدن از مدرسه و انگشتنما شدن در فامیل کاست ویدویی فیلم «ترمیناتور 2» و «بر باد رفته» و «در بارانداز» را هزار لا دور گرمکن ورزشی می پیچیدیم یا داخل شلوار پشت کمرمان قایمش میکردیم یحتمل پس از خنده ریزی نگاه عاقل اندر سفیه مخصوص نسل خودشان را به ما میاندازند و فکر میکنند: «اینا دیگه زیادی خالی میبندن». اما آن دسته از نوجوانها و جوان های عشق سینما در آن سال ها که اتفاقا تعدادشان کم هم نیست به خوبی یادشان میآيد برای دست به دست کردن کاست ویدیوی فیلمهای خارجی که جرم محسوب میشد چه مرارت ها و سختیها که نمیکشیدیدم. یا برای پیدا کردن یک «فیلمی» خوب و قابل اعتماد از کجا به کجا که نمیرفتیم. اما نکته ماجرا غر زدن یا خاطره تعریف کردن نیست، ما فیلم دیدن را دوست داشتیم مثل کسی که از نقاشی لذت می برد یا موسیقی و کتاب خواندن و مسافرت رفتن و ... جزو لاینفک تفریحات زندگی اش است. فیلم دیدن را دوست داشتیم پس در اوج محدودیتها دست به هر تلاش فرجام و نافرجامی میزدیم تا فیلمی که وصفش را شنیده بودیم به دستمان برسد و اغلب با همه خطراتی که داشت موفق به دیدن آن فیلمها میشدیم.
اما غرض از ترسیم این موقعیت رساندن بحث به موضوعی بود که این روزها مدیران سینمایی ارشاد چند باری از آن سخن گفتهاند و به نظر می رسد این بار جدیتر از همه سال های اخیر وارد این حوزه شده اند: مبارزه با توزیع غیرمجاز فیلمهای ایرانی و خارجی در سایتهای اینترنتی. اینکه مدیران سینمایی ارشاد تصمیم گرفتهاند سیستم اینترنت را از وجود سایتهایی که به شکل غیرمجاز فیلم های ایرانی را نمایش میدهند پاک کنند اتفاق بسیار میمون و مبارکی است و مطمئنا حمایت رسانهها را هم در این زمینه با خود خواهند داشت. اما مدیران سازمان سینمایی به یک نکته مهم توجه نکردهاند، آن هم وسعت و نفوذ فعلی اینترنت در ایران است. گفتهاند دامین سایتهایی که به شکل غیرمجاز فیلم های ایرانی قاچاق میکنند را با همکاری وزارت ارتباطات از اینترنت حذف خواهند کرد اما مدیران سینمایی که قصد انجام چنین کاری را دارند در بهترین حالت به دیتا سنتر سایتهایی دسترسی خواهند داشت که در ایران باشد و از حذف دامینهایی که در خارج از ایران باشند ناتوان خواهند بود. به این ترتیب مدیران سینمایی میتوانند تنها جلوی بخشی از سایتهایی که در این زمینه مشغول فعالیتند را بگیرند که این تعداد در برابر سایتهایی که در خارج به روز میشوند بسیار ناچیز است.
از طرفی ایران به دلیل اینکه عضو قانون کپی رایت جهانی نیست نمیتواند چشم امید به کمک گرفتن از قانونهای منع توزیع غیر مجاز محصولات فرهنگی در خارج از کشور داشته باشد. ضمن اینکه مدیران فرهنگی کشور هم هیچ تمایلی به عضویت در کنوانسیون برن و ملزم شدن به رعایت قانون کپیرایت درباره محصولات خارجی ندارند. دلیلش هم واضح و مشخص است، اگر ایران عضو این قانون شود آن وقت تلویزیون باید برای پخش فیلمهای خارجی به روزی که هر از چند گاهی با کیفیت پایین در اعیاد و مناسبهای خاص روی آنتن میبرد دست به جیب ببرد و حق امتیاز بدهد. آن هم صدا و سیمایی که حتی برای پخش مهم ترین مسبقات فوتبال هم تا جایی که بتواند حاضر به خرید حق پخش خرید به شکل قانونی نیست. آن وقت ناشران ایرانی مجبور میشوند برای ترجمه کتابهای ریز و درشت خارجی حق امتیاز بدهند، آن وقت دیگر کسی حق دانلود موسیقی به شکل غیر مجاز را ندارد و هزار باید دیگر که ایران باید آن را رعایت کند وگرنه با جریمههای سنگین مواجه میشود و از آن جا که ایران برخلاف کشورهای اروپایی، آمریکا و خاور دور چندان توان تولید محصولات غیربومی و دارای مخاطب جهانی ندارد آن وقت مجبور است مثل یک مصرف کننده صرف فقط پول بدهد تا حق امتیاز این محصول و آن محصول را بخرد. این روند احتمالا برای مسئولین کشور صرف چندانی ندارد و از نظر اقتصادی کاملا به ضرر ما خواهد بود. محصولات داخلی هم که به دلیل محدودیتهای موجود در زمینه موضوعات یا نوع ارائه آنها جز در مواردی معدود نمیتوانند طیف گسترده مردم عام در سنین مخلتف را سرگرم کند.
فیلترینگ هم که نمیتواند در زمینه مهار این سایتها چندان جوابگو باشد. درست مثل همان مثالی که درباره نحوه فیلم دیدن نوجوانهای متولد دهه شصت، در همه این سالها که کاربران اینترنت در ایران با فیلترینگ مواجه بودهاند همیشه راه گریز آن را پیدا کرده اند به همین دلیل هم هست که نه تنها فیلتر کردن شبکههای اجتماعی مطرحی چون «فیس بوک» و «توییتر» نتوانسته از تعداد اعضای ایرانی آن بکاهد بلکه در دراز مدت مدام به تعداد آنها نیز افزوده شده است. تا جایی که حتی بسیاری از مسؤلین رده بالای کشور رسمی و غیررسمی در این شبکههای اجتماعی حساب کاربری دارند.
حالا در این شرایط که روز به روز افسار اینترنت از دست افراد خارج می شود و وابستگی رسمی و غیررسمی به آن بیشتر، مصطفی ابطحی مدیرعامل موسسه رسانههای تصویری گفته جدا از برخورد با سایتهایی که فیلم های ایرانی را غیرمجاز پخش میکنند، سازمان سینمایی تصمیم دارد با سایتهایی که فیلم و سریال خارجی برای دانلود کردن می گذارند هم برخورد کند و هر سایتی که بخواهد فیلم خارجی برای دانلود کردن بگذارد باید از ارشاد مجوز بگیرد و عضو سامانه «vod» شود. آیا آقای ابطحی خبر دارد که احتمالا قدرت اجرایی چنین طرحی را نه به لحاظ موقعیت شغلی بلکه به لحاظ نرم افزاری ندارد؟ از طرف دیگر قرار شده با چند پردیس سینمایی که در قالب سینما تک فیلم های خارجی روز جهان را با رعایت ممیزیهای مرسوم در ایران پخش میکنند هم برخورد کنند، در حالی که هنوز هم در سازمان سینمایی کسی حاضر نیست پیگیر جدی بحث اکران رسمی فیلم های خارجی باشد. چرا؟ احتمالا ترس از اینکه اقبال مردم از فیلم های داخلی کم شود.
البته حق دارند، با فقط داشتن 300 سالن سینما برای بیش از 80 میلیون ایرانی اگر فیلم های خارجی هم به گردش اکران سینماها اضافه شود آنوقت طبیعی است که جا برای اکران بیش از 100 فیلم تولید شده سینمای ایران کم میآید. خصوصا که در حال حاضر حداکثر 70 فیلم از آن بیش از 100 فیلم رنگ پرده را به خود میبینند. اما حتی در صورت داشتن سینماهای کافی هم نظریه دزدیده شدن مخاطب ایرانی توسط فیلم های خارجی چندان قبل قبول نیست چرا که در کشوری مثل چین با اینکه بیشتر فیلم های روز دنیا اکران میشود اما پرفروشترین فیلم های این کشور محصولاتی بومی هستند. پس اگر فیلم خوب ایرانی ساخته و اکران شود قطعا ترجیح مخاطبین ایرانی هم فیلم خوب کشور خودشان خواهد بود نه فیلم خارجی!
توجه به این نکته هم مهم است که اگر همه محصولات خارجی در ایران قرار باشد از ارشاد پروانه نمایش رسمی بگیرند با توجه به نظام بوروکراسی موجود در این زمینه، سازمان سینمایی نیازمند تشکیل یک زیر مجموعه جدید خواهد بود که قاعدتا بودجه خاص خود را هم می طلبد و از طرفی ایجاد چنین نظامی باعث میشود بسیاری از مخاطبین علاقهمند به سینما هم با توجه به برخی ممیزیهای سلیقهای که قطعا فیلمهای خارجی با آن مواجه خواهند شد دیگر نتوانند بسیاری از فیلم های روز دنیا را تماشا کنند. این یعنی اولا دردسرهای ارشاد و سازمان سینمایی را چند برابر خواهد شد و در ثانی مخاطبین فیلمهای خارجی که اتفاقا تعدادشان هم در ایران کم نیست را دوباره در همان موقعیتی قرار میدهند که دو دهه پیش علاقهمندان به سینما در آن قرار داشتند، با این تفاوت که دیگر نسل کاستهای ویدیو غول پیکر برداشته شده و امروز با حمل فلشهای ریز و ظرفیت بالا میتوان چندین گیگ اطلاعات جا به جا کرد.
مخلص کلام اینکه مدیران سینمایی بهتر است قبل از دادن هرگونه شعاری درباره انجام اقداماتی تحولگرایانه بهتر است ببینید ابزارهای انجام دادن آن را در اختیار دارند یا نه و اصلا آیا با انجام هرگونه عملیاتی از این دست آن هم با هزینه های فراوان آیا آن نتیجه ای که مد نظر دارند را به دست خواهند آورد؟ از قدیم هم که این ضرب المثل ورد زبان این سرزمین بوده: «اول چاه را بکن بعد مناره را بدزد!»