آی سینما: سیامک صفری از جمله بازیگرانی است که از تئاتر به سینما آمده و تا کنون با آنکه در نقشهای فراوانی ظاهر نشده به راحتی توانسته تایید منتقدان و مخاطبان را به دست بیاورد، البته خودش معتقد است دایره شهرتش همچنان به تئاتر شهر و اطرافش محدود میشود. او در تازهترین گفتوگویش به نکات جالبی درباره حضورش در سینما اشاره کرده، از اینکه دیگر دوست ندارد نقش کوتاه بازی کند تا اینکه اگر اصغر فرهادی به او پیشنهاد دهد و پول نداشته باشد، قطعا در کارش بازی نخواهد کرد!
سیامک صفری که نزدیک به سی سال از عمرش را روی صحنه تئاتر گذرانده، از سال 1383 با فیلم سینمایی «ماهیها عاشق میشوند» ساخته علی رفیعی به سینما آمد. بعد از آنهم حضور در تلویزیون را تجربه کرد و با اینکه در فیلم پرحاشیه «گزارش یک جشن» ابراهیم حاتمیکیا بار دیگر بعد از نزدیک به شش سال با نقش کوتاهی در سینما ظاهر شد، همچنان در این حوزه ناشناخته ماند. البته بازی در فیلم هومن سیدی را باید نقظه عطف حضور او در سینما و مهمترین نقش صفری تا به امروز دانست، او در «اعترافات ذهن خطرناک من» به عنوان نقش اصلی حضور پیدا کرد و توانست توجهها را به خود جلب کند. صفری سال گذشته نیز دار آخرین ساخته فرزاد موتمن «آخرین بار کی سحر را دیدی؟» بازی کرد که به خاطر این بازی نامزد دریافت سیمرغ جشنواره فجر نیز شد.
سینما چیز نجسی نیست!
این بازیگر به تازگی گفتوگویی با روزنامه اعتماد درباره حضورش در سینما داشته که پاسخهایی صریح و صادقانه به سوالاتی در اینباره داده است. در ابتدای این گفتوگو او در پاسخ به اینکه رویاروییاش با سینما چطور بوده است؟ میگوید: «ببینید سینما چیز نجسی نیست. سینما مدیومی است كه یكی از عناصر آن بازیگر است. بعضی از این بازیگرها بخش زیادی از زندگیشان در تئاتر گذشته و حالا در سینما هم حضور دارند. من سینما را كمتر تجربه كردهام. اما بالاخره یك روز برای بازیگر تئاتر حضور در سینما اتفاق میافتد. ما آدمهایی كه بخش زیادی از فعالیتهایشان روی صحنه گذشته و حالا وارد سینما شدهاند و اتفاقا دیده هم میشوند، كم نداریم.»
او که پیش از این اشاره کرده بود به خاطر رفاقتش با علی رفیعی در «ماهیها عاشق میشود» ظاهر شده، در ادامه به این موضوع اشاره میکند که به خاطر ندارد پیش از این فیلم پیشنهاد دیگری داشته یا نه، چون به شدت درگیر تئاتر بوده است.
به نظر میرسد صفری جزو آن دسته بازیگرانی است که چندان علاقه به دیده شدن ندارد که خود او در پاسخ به این نکته میگوید: «اگر منظور از دیده شدن این است كه تمام توجه، نگاه و تمركزم را به این مساله اختصاص بدهم، باید بگویم خیر، اصلا من به مقوله بازیگری با این دید نگاه نمیكنم و این مساله از تربیتم ناشی میشود. اصولا نوع تربیت همه آدمها با هم فرق دارد. من همیشه فكر میكنم بازیگرم و دارم بازیگریام را میكنم. حالا سینما بزرگ كردن را در ذاتش دارد. سینما بازیگرها را بزرگ میكند. تو را از اندازه معمول خارج میكند. اگر دماغ تو دو سانت است میكند ١٠ سانت. سینما همه اندازهها را به هم میزند حتی اندازه بازیگرها را و بالطبع آدم بزرگ دیده میشود. مثل تبلیغات است. خوب من به چنین چیزهایی كمتر فكر میكنم یا شاید این چیزها را بلد نیستم.»
البته او در بخش دیگری به مسئله جالبی اشاره میکند و میگوید هنوز خیلی باور ندارد كه به سینما آمده است و درباره نقش متفاوتش در فیلم هومن سیدی اینطور نظر میدهد: «خدا را شكر میكنم كه «اعترافات ذهن خطرناك من» را جوانها دوست داشتند. در واقع سال گذشته من خودم را در سینما پرو كردم. در هر كاری حاضر شدن اندازه و مقدار و كیفیتش برایم مهم نبود. اما حالا متوجه خیلی چیزها در سینما شدم و تازه فهمیدم نگاه اهالی سینما به بعضی نقشها بهتر است.»
او منظورش درباره این جمله را اینطور شرح میدهد: «یعنی اگر تو بازیگر تیراژت در فیلمی بیشتر باشد، بیشتر دوستت دارند و بهتر دیده میشوی. به این مفهوم كه فرصتهای بهتری به دست میآوری. اینها تئوریزه شده تجربههایی است كه تا حالا به دست آوردم.»
و توضیحاتش را اینطور ادامه میدهد: «بعد از «اعترافات ذهن خطرناك من» خودم را در سینما رها كردم و میخواستم ببینم در این حوزه چه خبر است. به همین خاطر در یك سال اخیر در ٨، ٩ فیلم بازی كردم و حدودا فهمیدم در سینما چه خبر است.»
فرهادی پول نداشته باشد نمیروم!
صفری ادعا میکند که سینما را به اندازه مردم میشناسد و با توجه به اینکه به نقش خوب و شناخت کارگردان از موقعیتش ابراز علاقه کرده است، در پاسخ به این سوال که همکاری با اصغر فرهادی را به خاطر بزرگی اسمش خواهد پذیرفت یا نه، میگوید: «من دنیای ذهنی هیچ كس را نمیشناسم و نمیخواهم وارد چیزی شوم كه آن را نمیشناسم. میخواهم همین طور كنار برای خودم بمانم و از كنار ماجراها رد شوم و كنار بروم. اگر فرهادی به من پیشنهاد بازی در فیلمش را بدهد، پول نداشته باشد، قطعا نمیروم، اما به دفترش میروم و فیلمنامهاش را میخوانم. بعضی وقتها نقش را میپذیری و بعضی وقتها هم بهانه میگیری. اما خیلی از سینماییها میگویند در سینما پول نیست. اتفاقا من معتقدم سینما هنر گرانی است و اگر پول در آن نیست نباید فیلمی ساخته شود.»
صفری با این توضیح که دیگر دوست ندارد در سینما در نقش کوتاه بازی کند در ادامه به نحوه حضور کوتاهش در فیلمهایی که تا کنون در آنها حضور اشاره میکند و میگوید: «من سینما را تا امروز با نقشهای كوتاه تجربه كردم. فقط دو فیلم بود كه نقش بیشتری در آن داشتم... اما بقیه نقشهایم یك خطی بود. مثل دوبلورهایی كه به جوانها دیالوگ یك خطی میدهند، انگار من هم هنوز در سینما راه نیفتادم. اما دوست دارم طول نقشم زیاد باشد. مثلا اگر كل فیلم ٢٠٠ سكانس است، ١٩٠ سكانس فقط من باشم. اینطور تو میتوانی درآمد بیشتری داشته باشی. معمولا به من كه پیشنهاد میدهند، میگویند یك نقشی است كه فقط شما و آقای عزتالله انتظامی میتوانید آن را بازی كنید. آقای انتظامی كه سرشان شلوغ است و شما میمانید! بعد هم كه میپذیری میگویند فقط دو روز با تو كار داریم. و بعد تبدیلت میكنند به كارگرهای ساختمانی. البته كارگرهای ساختمانی خیلی شریف هستند اما اینطور مناسبات را در سینما به هم میزنند. بعد هم میگویند دو روز كار است و پول هم نداریم. یعنی اینطور بازیگر را خراب میكنند. بعد هم مدام به تو میگویند استادی.»
او که معتقد است دایره شهرتش به تئارت شهر و اطراف ان محدود میشود در اینباره نیز میگوید: «خوب چهره من گستردگی ندارد كه مخاطب به خاطر من بلیت سینما بخرد. اما نقشهایی هم وجود دارد كه مردم به خاطر بازی كنار دستیات بلیت میخرند و تو هم دیده میشوی. شاید یك روزی در سینما جا افتادم به من اعتماد بیشتری كنند. مثلا به جای دو سكانس همه فیلم من باشم.»
و در پایان این گفتوگو در پاسخ به اینکه اگر این شهرت را به دست بیاورد دیگر نمیتواند به راحتی در خیابان راه برود، میگوید: «اگر این شهرت منجر به پول شود، خوب در خیابان راه نمیروم! مگر دیوانهام؟! فكر كن وضعت خوب باشد و بعد هم سوار مترو شوی و خیابانها را گز كنی! (میخندد) من آنقدر در خیابان راه رفتهام كه دیگر برایم كافی است.»
9413