سه هفته پس از نامه داریوش مهرجویی به مسعود کیمیایی که در آن کارگردان «چه خوبه که برگشتی» از کارگردان «قاتل اهلی» در برابر حاشیهها حمایت کرده بود حالا کیمیایی در نامهای کوتاه پاسخ اظهار محبت مهرجویی را داده و اعلام کرده به زودی برای دیدن او به خانه اش خواهد رفت.
پس از آنکه حاشیههای «قاتل اهلی» و اختلاف بین تهیه کننده و کارگردن فیلم حسابی بالا گرفت چهره های سرشناسی دست به حمایت از دو طرف دعوی زدند. پرویز پرستویی در نامهای بلند بالا جانب تهیهکننده را گرفت و داریوش مهرجویی کارگردان هم نسل کیمیایی به حمایت از این کارگردان پرداخت. مهرجویی در نامهاش با انتقاد شدید از بیحرمتی به کیمیایی و با کنایه زدنهای تند و تیز به منصور لشگری قوچانی نوشته بود: «ما در واقع در حکم نردبانی هستیم که گاه دیگران یعنی طایفه ی بیسواد و بی تجربه از ما بالا می روند و بعد به جای قدردانی و تشکر زهری بر ما می پاشند و می گذرند.درد دل تو را خوب می فهمم چون خود من نیز بارها گرفتار این موقعیت شده ام…ادمهای گربه صفت و بی وفا این روزها مدام در حال پنجه کشیدن هستند.درود بر تو ای مرد بزرگ که اینچنین با مهربانی و عطوفت ذاتی خود در چنین مواردی پاسخ گو می شوی.. دریغ از این همه ناسپاسی و بی عاطفگی که گریبان این جامعه ی نابهنجار کنونی مارا فرا گرفته است.»
خیلیها نامه مهرجویی را پاسخی توامان به لشگری قوچانی و پرستویی تفسیر کردند. حالا کیمیایی پس از آنکه در نامهای بلند بالا حسابی از خجالت پرستویی درآمد بار دیگر دست به قلم شده و اینبار به دوست قدیمیاش مهرجویی نامه نوشته و بابت آن نامه حمایتآمیز تشکر کرده است.
کیمیایی در متن این نامه که آن را در اختیار بانی فیلم قرار داده مهرجویی را «دوست سالهای رفاقت و تعهد» خوانده و نامه او را دارای تاثیری ویرانگر در خلوت آدم های سیاه دانسته است. او در ادامه نامه اش نیز چنین نوشته: «ما ابتدا احترام به هوشیاری میگذاریم و جان در میان تعهدها، نگاه به سیاه بودنشان نمیکنیم. چون سیاه را نمیشناسیم. همین سیاه، حس و ریشهی ما را زخم میگذارد و هر آنچه هست را سهم خودش میداند. سیاه سهم شیطان است که ما دور از شیطانیم. داریوش عزیز، همان که گفتی. از درخت ما بالا میروند و به آسمان نزدیک میشوند و سر آخر حتی روح و جان ما را انکار میکنند. دیدم تو چقدر تنهایی، با آن همه نوشته و فیلم های درخشان در فرهنگ این سرزمین کهن. انکار نخبه در عرف عام است. ما در عرف زندگی نمی کنیم. بهزودی برای دیدنت به خانهات می آیم.»
9411