حجت الاسلام احمد مازنی یکی از اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس که در چند ماه اخیر اهالی سینما حسابی با او آشنا شده اند این هفته در برنامه «سی و پنج» رو به روی فریدون جیرانی نشسته است. جیرانی که دعوت مازنی و اعضای کمیسیون فرهنگی را برای بررسی اتفاقات و حواشی جشنواره سی و پنجم رد کرده بود در گفتوگوی خود با نماینده تهران سوالات مختلفی از او میپرسد و مازنی هم جوابهای جالبی میدهد.
مازنی در ابتدای این گفتوگو به بخشی از مبارزات خود در دوران پیش از انقلاب خود در مشهد اشاره میکند و میگوید سه ماه در زندان ساواک به سر میبرده است. به گفته او به دلیل اینکه در آن دوران سینما، رادیو و تلویزیون برای خانواده های مذهبی منع شرعی داشت او ارتباطش با این مقوله ها از طریق مطبوعات و مجلهها پیگیری میکرده است.
نماینده تهران در مجلس دهم برای اولین بار پس از انقلاب 57 با توجه به نگاهی که به سینما وجود داشت بدون لباس روحانیت و طلبگی به سینما رفته و از فیلمهایی که دیده و به خاطرش هست «تنگسیر» امیر نادری، «اسپارتاکوس» استنلی کوبریک و «محمد رسول الله» مصطفی عقاد را نام میبرد.جالب است که او و دوستانش نام سالن سینما را «مسجد صندلیدار» گذاشته بودند: «ما با لباس مبدل به سینما میرفتیم. آن زمان فکر میکردیم انقلاب که شود همه فضاها برای حضور مذهبیها و طلبهها در کنار بقیه مردم عادی میشود و آن شرایط تفکیک مذهبی و غیر مذهبی قبل انقلاب دیگر وجود نخواهد داشت. اما متاسفانه الان بعد از 38 سال احساس میکنم این فضا فضای منسجمی نشده است...همان سالهای ابتدای انقلاب حس میکردیم نمیتوانیم با لباس روحانیت به سینما برویم. با طلبه ها هم یک قراری برای سینما رفتن گذاشته بودیم و میگفتیم بریم مسجد صندلی دار. یعنی به جای اینکه بگوییم سینما می گفتیم مسجد صندلی دار.»
پس از آنکه مازنی به یک سری اطلاعات شخصی دیگرش هم اشاره میکند ماجرا به بحث حضور پرنگ کمیسیون فرهنگی مجلس دهم در اتفاقات و مسائل سینما کشیده میشود و جیرانی میگوید خیلیها از این موضوع که مسائل داخلی سینما به مجلس کشیده شود چندان راضی نیست. مازنی در پاسخ به جیرانی میگوید: «مجلس خانه ملت است. به نظرم اینکه اهالی سینما نمیخواهند مسائل خانوادگیشان را به مجلس بیاورند به دلیل تجربهای است که در گذشته داشتهاند. اوضاع الان فرق کرده و مجلس واقعا خانه ملت است. دوستانی هم که در کمیسیون فرهنگی مجلس هستند ارتباط خوبی با هنرمندان دارند. خود بنده یکی از برنامه های ثابتم دیدار با هنرمندان است. خدمت آقایان انتظامی، مشایخی و کشاورز رفته ام، در کنسرت آقای شهرام ناظری شرکت کردم. ایشان خودشان گفتند خیلیها به موسیقی علاقهمندند ولی برای اینکه میزشان را از دست ندهند به این گونه برنامهها نمی آیند ولی فلانی مثل اینکه واقعا علاقه مند است. پیشنهاد بزرگداشت استاد شجریان در جشنواره موسیقی را ارائه دادم و خیلی اقدامات دیگر.»
مازنی با اشاره به اینکه پیش از برگزاری اکثر جشنوارهها به دیدار برگزارکنندگان آن رفته اند و ضمن گفتن خدا قوت از آنها خواستهاند کم و کسری دارند اعلام کنند، از دیدارهایش با دو وزیر رشاد در دولت تدبیر و امید هم میگوید و اضافه میکند از طرف دیگر به دیدار ایثارگران و قاریان قرآن هم رفته و احساس کرده این دیدارها هیچ منافاتی با هم ندارد.
عضو کمیسیون فرهنگی مجلس در پاسخ به این سوال جیرانی که وظایف اصلی این کمیسیون چیست میگوید: «سه وظیفه دارد. اول تهیه قوانین مربوط با موضوعات و مسائل فرهنگی برای تصویب در صحن علنی مجلس، وظیفه دوم نظارت بر اجرای درست قوانین فرهنگی است تا در حوزه فرهنگ و هنر فساد اتفاق نیفتد و به باورها اصول و ارزش های جامعه آسیب وارد نشود. البته براساس قوانینی که وضع شده است. وظیفه سوم هم پشتیبانی از اهالی فرهنگ و هنر و میراث فرهنگی کشور است. این پشتیبانی از طریق تصویب بودجه، پیگیری برای اختصاص بودجهها و ایجاد توازن برای در اختیار قرار دادن بودجههای فرهنگی بین بخشهای مختلف است.»
با این حال مازنی میگوید فارغ از این وظایف که به نوعی وظایف کل مجلس هم هست کمیسیون فرهنگی میتواند در ایجاد فضایی کاملا فرهنگی بین فعالان حاضر در این عرصه هم نقش مهمی ایفا کند. مازنی میگوید فضای باز فرهنگی مختص اسلام و انقلاب و قانون اساسی است و اگر جایی این فضا بسته شد مردم مطمئن باشند کلاه سرشان گذاشتهاند.
نماینده مردم تهران در مجلس در ادامه به مفهوم فساد در حوزه فرهنگ می پردازد و یکی از مصادیقش را رانتخواری میداند: «طبیعتا اگر سینمایی بخواهد با رانت شکوفا شود اصلا شکوفا نمیشود.» به گفته او بخشی از فساد حوزه فرهنگ هم مربوط به نفوذ سرویسهای بیگانه ای چون «سیا» و «موساد» و غیره است و بخشی دیگر هم مربوط به مقوله اخلاق است: «کمک دیگری که مجلس میتواند انجام دهد ایجاد فضای درست اخلاقی در کنار فضای قانونی است. مثلا در بحث جشنواره فیلم فجر امسال گفتمان حاکم در رسانهها و اهالی مرتبط با این مسئله گفتمان و شیوهای اخلاقی نبود و مجلس تلاش کرد برای ایجاد فضایی اخلاقی در این زمینه کمک کند.»
نماینده مردم تهران به جیرانی میگوید حرفش به این معنی نیست که او بخواهد به کسی درس اخلاق بدهد ولی به نظرش فضای نقد کردن در زمینههای فرهنگی باید منصفانه باشد نه سیاسی و سیاست زده.
جیرانی به مازنی می گوید آن چیزی که در حوزه فرهنگ به ما آسیب میزند بحث اجرای قانون نیست بلکه حاکمیت سلیقههاست. مازنی میگوید کاری که تلاش شده در این دوره از مجلس انجام شود این است که کمیسیون فرهنگی حاکمیت قانون در حوزه فرهنگ را دنبال کند: «حاکمیت قانون یعنی اگر هیات نظارتی وجود دارد که از طرح اولیه یک فیلم سینمایی تا اکران آن اظهار نظر می کند دیگر هیچ کسی نباید به خودش جرات دهد که براساس سلیقه به فیلمی اجازه اکران ندهد. ممکن است مجموعه حکم صادر کرده اند که اثری تولید شود اما این اثر تولید شده با بعضی از سلیقه ها و ارزش ها همخوان نیست که گاهی این سلیقه یک فرد عادی نیست و متعلق به یک شخصیت بزرگ است که افراد زیادی از او تبعیت میکنند مثل مرجعیت شیعه، که میگویند مثلا فلان صحنه در فیلم نباشد یا فلان جا اصلاح شود. آنجا هم به نظر من اگر قرار بر اصلاح و تغییر است باید از مسیر قانونی باشد. یعنی افراد در هر جایگاهی که هستند نباید فراتر از قانون خودشان را تعریف کنند. قانون اصل و ملاک است نه افراد.»
مازنی باز هم به بحث جشنواره فجر اشاره میکند و معتقد است آنجا هم براساس آیین نامه یک سری انتخاب های انجام میشود و هیات داورانی آثار را قضاوت میکنند. به گفته او این کار بر اساس یک رویه قانونی انجام گرفته و منتقدین میتوانند نتایج داوری را نقد کنند اما نباید کل ماجرا را زیر سوال ببرند. در غیر اینصورت باز هم همان مسئله سیاست زدگی و رعایت نکردن قانون و اخلاق پیش میآید.
جیرانی پس از شنیدن این پاسخ از مازنی، به فیلمهایی که به شکل قانونی از وزارت ارشاد پروانه نمایش گرفته اند اما اجازه اکران به آنها داده نمیشود اشاره می کند و از او نقش این کمیسیون فرهنگی در حل شدن مشکل این را جویا میشود که مازنی میگوید: «قانون از نظر ما همان رای صادر شده توسط وزارت ارشاد است. ما دو تا حکومت و دو تا دولت نداریم. یک نظام تعریف شده در قانون اساسی داریم. هر کسی میتواند در اندیشه آزاد باشد. در بیان عقیده بر اساس منطق و استدلال آزاد باشد اما در عمل کسی حق ندارد فراتر از قانون باشد.»
مازنی معتقد است باید به حضور اصغر فرهادی در اسکار افتخار کنیم: «آقای فرهادی با اینکه خودشان نتواستند در مراسم باشند اما نمایندگانی فرستادند و آنجا پرچم و نام ایران مطرح شد.» جیرانی خطاب به او میگوید ولی برای این افتخار هیچ کس از تریبون رسمی چیزی اعلام نمیکند که مازنی پاسخ می دهد: «مگر من غیررسمیام؟ من هم نماینده مجلس شورای اسلامیام و قانونی و با رای مردم انتخاب شدم. در کنار من دهها نفر دیگر هم مثل من فکر میکنند.»
مسئول کمیته فرهنگ، هنر و رسانه کمیسیون فرهنگی مجلس از فیلم های جشنواره سی و پنجم فجر تنها دو فیلم «اسرافیل» آیدا پناهنده و «ماجرای نیمروز» محمد حسین مهدویان را دیده که چنین در مورد آنها نظر میدهد: «اسرافیل جدا از اینکه عواملش زحمت کشیده بودند که این فیلم ساخته شود ولی خیلی غمگین بود. در مورد ماجرای نیمروز هم از زمانی که فیلم شروع شد تا آخر آن خودم وجود خودم را در فیلم حس میکردم و نمیدانم آیا نسل جدید هم این حس را نسبت به فیلم دارند یا نه. به هر حال ما نسلی هستیم که ماجراهای دهه 60 را درک کردیم. میدانیم موسی خیابانی و مسعود رجوی که بودند. با آن خاطرات ما زندگی کردیم. قبل از دیدن فیلم به تهیه کننده و کارگردان ماجرای نیمروز گفتم «ایستاده در غبار» را دیدم و تحسینش کردم و کارگردان هم گفت امیدوارم نسبت به این فیلم حس بهتری داشته باشید ولی من نمره بهتری به «ایستاده در غبار» می دهم.»
مازنی درباره فیلم «فروشنده» اصغر فرهادی میگوید: «خاصیت هنر این است که مسائل جامعه را بزرگنمایی کند تا دیده شوند، ممکن است مسئله آن اندازه بزرگ هم نباشد. فروشنده میخواست یک سری معضلات جتماعی را بزرگ کند و نشان دهد تا مسئولان و صاحبنظران و مردم متوجه این مسائل شوند و به نظرم در حوزه اجتماعی جزو آثار تاثیرگذار است.»
او در مورد بحث سیاهنمایی هم میگوید:«به گمانم فیلمی مثل «اسرافیل» سیاهیاش بیشتر از «فروشنده» است. ولی به نظرم هیچ کدام از این ها سیاه نمایی نیست بلکه نگاه هنرمند است. هنرمند اول سوژه اش را شناسایی میکند و بعد آن را به اثر تبدیل میکند وقتی آن را در اختیار مردم بگذارد قطعا مردم هم قضاوت میکنند به نظرم این تعبیر سیاه نمایی نیست.»
9411