آی سینما: ماجرای قاچاق «گشت 2» با توجه به واکنش شدید کارگردانش ابعاد مختلفی پیدا کرده؛ کانون کارگردانان بعد از آتش زدن کارت این تشکل صنفی توسط سعید سهیلی طی بیانیهای عضویت او را به حالت تعلیق درآورده است، اتفاقی که واکنش سیدضیا هاشمی تهیهکننده قدیمی سینما را به دنبال داشته. هاشمی در نامهای خطاب به این کانون میپرسد تا کنون برای عضوی مثل سهیلی چه کرده و تعلیق از سوی آنها چه اثری دارد؟ از سوی دیگر مصطفی کیایی نیز که سال گذشته وضعیت مشابهی برای فیلم «بارکد» را تجربه کرده واکنش سهیلی را محیرالعقول خوانده و از تبعیضها گلایه کرده است.
در هفتههای اخیر نسخه قاچاق فیلم «گشت 2» منتشر شده که اعتراض شدید کارگردان و سرمایهگذار فیلم را در پی داشته است. سعید سهیلی در اعتراض به عدم حمایت صنوف سینمایی در چنین شرایطی، کارت خانه سینما و کانون کارگردانان را در مقابل دوربین یک برنامه اینترنتی آتش زد. این اتفاق با واکنشهای متفاوتی روبرو شد. پیش از همه کانون کارگردانان در بیانیهای عمل سهیلی را شنیع خواند و اعلام کرد تا عذرخواهی رسمی، عضویت او در این کانون به حالت تعلیق درخواهد آمد.
فیلم ما هم قاچاق شد نه کار محیرالعقول کردیم نه آتیش بازی!
از سوی دیگر مصطفی کیایی که سال گذشته «بارکد» را روانه سینماها کرده و نسخهای از این فیلم نیز همزمان با اکران آن در بازار زیرزمینی پخش شده بود، روز گذشته چند خطی درباره قاچاق «گشت 2» و حواشی آن نوشت. او از تبعیض درباره دو وضعیت یکسان گلایه کرده و اعتراض سهیلی را نیز محیرالعقول خوانده است.
کیایی در اینباره نوشته است: «قاچاق محكوم است این رو همه میدونن، این محكوم كردنها هزینهای نداره، هركسی بلده محكوم كنه و زنده باد مرده باد بگه، تا پول زیاد تو قاچاق محصولات فرهنگی هست هیچ كاری از دست هیچكس برنمیاد مگر اینكه نهادهای امنیتی مثل مبارزه با فساد بیان وسط وگرنه كاری از دست هیچ كس بر نمیاد آتش زدن كارت خانه سینما هم فایده نداره. من فقط یه سؤال دارم اونایی كه میگن بیانیه دادن خوبه و هی چپ و راست بیانیه میدن و میگن محكوم میكنیم و كارتشونم كسی آتیش نمیزنه چطور پارسال همینموقع وقتی وسط اكران «باركد» ( نه پایانش) اونم وقتی هنوز كلی سینما داشت و رو اوج فروش حدود ١٢ میلیارد بود یه دونه بیانیه و زنده باد مرده باد نكردن، این نشون میده آدمها مهمند و منافع گروهی نه محصول فرهنگی.»
او نوشتهاش را اینطور به پایان برده است: «دوستان و همكاران تهیهكننده كه خوب بیانیه میدن ما هم فیلم داشتیم، قاچاقم شد نه كار محیرالعقول كردیم نه آتیشبازی فقط دلگیر شدیم از شما مخصوصا اینروزها كه تبعیض رو دیدیم كه همتون چه وامصیبتا سر میدید داغ دلمون تازه شد. خوش به حالتون كه پلیس فتا تو 10 ساعت مجرمتون رو پیدا كرد ما یكسال می دویم اتفاقی نمیوفته.»
از خودتان بپرسید صنف برای اعضایش چه کار کرده است
اما این همه واکنشها نیست. به جز خانه سینما که در اطلاعیهاش عنوان کرده بود، ناراحتی سهیلی را درک میکند، سیدضیا هاشمی از تهیهکنندگان قدیمی سینما که تجربه مدیریت در بخشهای مختلف را نیز داشته است، در نامهای خطاب به کانون کارگردانان واکنش این کانون به عصبانیت سهیلی را زیر سوال برده است.
او در این نامه نوشته است: «بدون مقدمه و به دور از حاشیهها مىخواهم ساده و بدون بزرگنمایی مسایل ایجاد شده، سوالاتى را مطرح نمایم که امید است با کمى تامل و تفکر به واقعیتى غیر قابل انکار که امروز شرح حال اکثریت قریب به اتفاق صنوف سینمایى و غیره سینمایى است پى ببریم شاید کمک کند به خود بیاییم و کمى منصفتر عمل کنیم. از نظر شما دوستان گرامى با اینکه مىشد بدون سندیکا فعالیت کرد که خیلى هم میکنند؛ چرا صنف شکل گرفت؟ عضویت در صنف به چه کار آید؟/ مطالبات صنوف از اعضاء خود چیست؟/ وظیفه صنف نسبت به اعضاء چیست؟ پاسخ این سوالات را براى خود بگویید و خود قضاوت کنید. زمانى که یکى از کارگردانان باسابقه و خوشنام سینماى ایران برآشفته مىشود و براى حل مشکلى که براى فیلم و سرمایه شخصیاش بوجود آمده، درخواست کمک میکند اتفاقى نمىافتد! و براى نشان دادن شدت عصبانیّت خود اقدام به سوزاندن کارت صنفى مىکند، به جاى عصبانیت متقابل و اعلام بیانیه تهدید و تعلیق! بیایید کمى به عقب برگردیم ببینیم چه عاملی باعث شده که این عزیز دست به این اقدام زده؟! شاید به زعم او آخرین کارى که میتوانسته انجام دهد.»
و در ادامه درباره فعالیتهای حمایتی صنف کارگردانان از عضوی مثل سهیلی نوشته است: «بیایید از ابتدا، عضویت ایشان را در صنف به خاطر آوریم، ببینیم از روز اول تا امروز براى او چه کردهایم و چه حقوقى را برایش قائل شدهایم. عضویت چه آوردهای برایش داشته که تعلیق ندارد؟ آیا اگر دیگر عزیزمان آقاى اصغر فرهادى و بعد ایشان آقاى کیایى و دیگران ...که فیلم در حال اکرانشان به صورت قاچاق به بازار آمد اعتراض مىکردند باز هم بیانیه تعلیق روى میز بود؟! این دوستان که اصلا درخواست کمک نکردند و پیگرى و جلوگیرى از این پدیده شوم در هر صورت جزء وظایف صنف است. آیا هیچ نامه و بیانیهاى براى حمایت از اعضاء گرفتار این ماجرا صادره شده؟! آیا کوچکترین جلسهاى از این بابت تشکیل گردیده و قدمى در جهت کمک برداشته شده است!؟ عصبانیت او به عنوان مالباخته منطق دارد اما عصبانیت صنف از چیست؟»
هاشمی نامهاش را اینطور به پایان برده است: «در طول تمام سالهاى عضویت براى سعید سهیلى که امروز او را معلق کردهایم برایش چه کردهایم و این تعلیق چه اثرى دارد؟ نتیجه اش چیست؟ جز مکدر شدن عضو کانون کارگردانان و ایجاد فضای بدون امنیت و بیثبات برای کارگردانان دیگر. برادران خوبم حل مشکل را اولویّت قرار دهیم که فرار به جلو همیشه قطعکننده روابط است. تا دیر نشده باید به دنبال حل مشکل بود و از او دلجویى کرد و تنها این عمل شایسته صنفی است که خالق یک اثر است. فعالیت صنفى دوستى، صبر و درایت مىطلبد نه خشم و نفرت. همیشه باید فکر کرد شاید براى خودمان هم اتفاق بیافتد، پس با دیگران همان کن که براى خویش میپسندى. بزرگواران اگر بدنه سینما دست در دست و پشتوانه هم نباشند کسى از بیرون از سینما به هواخواهىمان برنمىتابد. به امید همراهى و همدلى خانواده بزرگ سینماى ایران.»
9413