«امیر» از جنس تصویر و فرم است و به جرات می توان گفت در این دو مورد متفاوت ترین فیلم جشنواره سی و ششم است. نیما اقلیما کارگردان جوان «امیر» ترجیح میدهد به زبان تصویر با مخاطبش ارتباط برقرار کند. نمیتوان به درستی حدس زد دکوپاژ متفاوت فیلم فقط حاصل تفکر فیلمساز است یا با مشارکت و همفکری او با ادیب سبحانی فیلمبردار شکل گرفته که نورپردازی و قاببندیاش قابل تامل است. اما قابها در خدمت القای شرایط کاراکترها است. ادیب سبحانی فیلمبردار خوشقریحهای که تجربه دستیاری پیمان شادمانفر را در کارنامه خود دارد، توانسته در «امیر» مخاطب را از نظر بصری غافلگیر کند؛ قاب هایی که اغلب ثابتاند و از سطح استاندارد پایینتر بسته شده اند. سنگینی اشیا و کاراکترها در پایین کادر با هد روم های باز القا کننده این است که تک تک شخصیتها در حال فرو رفتن در مشکلات و مصائب هستند. برای القای تنهایی شخصیتها، کادرها اکثرا تک نفره است و بخصوص در صحنههای ماشین شخصیت ها در گوشه کادر قرار دارند. هرچه به انتهای فیلم نزدیک می شویم، قابهای دو نفره بیشتر می شوند. کودک قصه در طول فیلم تا جایی که از طرف بزرگترها نادیده گرفته می شود، در کادر هم یا جایی ندارد و دیده نمی شود و یا در هاله ای محو در دور است. فقط وقتی امیر مسئولیتش را می پذیرد، در انتهای فیلم در قاب دونفرهای که انگار برای اولین بار کمی رنگ هم در آن دیده می شود، چهره کودک را میبینیم؛ کودکی که انگار چوب شورهایش را جایگزین سیگار بزرگترها کرده.
ریتم و روایت کند جزئی از ساختار فیلم است. قهرمان فیلم با بازی متفاوت میلاد کی مرام کاراکتر تلخی دارد. اما با تمامی تلخی حضورش، سکوتهای طولانیاش، تنهایی و بی یاری و بی عشقی که اسیرش شده، اما هنوز قادر است برای دیگران سنگ صبور باشد. امیر در عین تلخ بودن انقدر خواستنی و دست نیافتنی هست که زن آرایشگر همسایه بی صدا در عشقش بسوزد و فقط به نگاه کردن هر روزه به او در آسانسور دلخوش باشد.
او با سیگارهای پشت سر هم در شهر دود گرفتهای که در آن روزمرگیاش را میگذراند و سینه به خس خس افتاده ای که صندوقچه اسرار اطرافیانش است، همزمان پناه همسر و فرزند نزدیکترین دوستش است و همدم رفیق بی ثباتش که تکلیفش با خودش و زندگی و حتی وظیفه پدریاش هم معلوم نیست. امیر تنها نقطه امید خواهر روان پریشش، تسلی دهنده مادر همیشه نگرانش از حرف مردم و مرهمی است برای پدر پیر فرهنگیاش که گریان از شرایط زندگی کم آورده است. انگار امیر هرچند توانایی درمان دردهای اطرافیانش را ندارد، ولی مثل کدائین تسکین دهنده انسانهای ناامید و بریده از زندگی طاقتفرسای اطرافش شده.
موسیقی «امیر» کار مشترک نوید اربابیان و علی اظهری از جنس کاراکترها و فضای فیلم است. جالب این که اظهری فیلمبردار توانمندیست و قبل از این فیلمبردار فیلمهای «عصبانی نیستم» رضا درمیشیان و «دو لکه ابر» مهرشاد کارخانی بوده و این بار در کسوت آهنگساز در امیر حضور دارد.
هرچند فیلم مخاطب را در فرم و تصویر غافلگیر می کند و مخاطب فستیوالی اغلب صبور است، اما با این که ریتم کند بخشی از خصوصیت امیر است، با تدوین مجدد و کمی کوتاه شدن چه در زمان اکران و چه برای پخش فستیوالیاش شانس بیشتری در جذب مخاطب و موفقیت خواهد داشت.