۱- «عرق سرد» روایتی سینمایی از جدایی مهدی توتونچی مجری شبکه ورزش و نیلوفر اردلان ستاره تیم فوتسال زنان است. هر قدر هم سازندگان فیلم اصرار داشته باشند که ماجرای ممنوع الخروجی ورزشکاران زن به خاطر مخالفت شوهر، یک بحران کلی است که سد راه زنان ورزشکار شده، اما در داستان جزییاتی است که همه را قانع میکند داستان افروز و یاسر در «عرق سرد»، از ماجرای زندگی توتونچی و اردلان کپیبرداری شده؛ داستانی جذاب با رگههای ورزشی- اجتماعی که ساخت سینمایی آن جسارت زیادی میخواست. اما چرا ساخت «عرق سرد» سخت بود و آیا سهیل بیرقی در ساخت این فیلم موفق بود؟
۲- نیلوفر اردلان در سال ۹۴ به خاطر مخالفت همسرش شانس سفر همراه تیم فوتسال زنان در جام ملتهای آسیا را از دست داد؛ اتفاقی تلخ که آغاز یک رسوایی رسانهای برای همسر او بود. تا چند ماه پس از این اتفاق، رسانهها و شبکههای اجتماعی میدانی برای فعالان حقوق زنان بود تا با استناد به این ظلم مردانه به دنبال احقاق حقوق زنان باشند. داستان اردلان-توتونچی البته با قضاوت عمومی مردم در شبکههای احتماعی همراه شد. مجری شبکه ورزش که از یک سو در صداوسیما نقش یک علاقمند به ورزش را داشت و در سوی دیگر اجازه حضور در یک تورنمنت بینالمللی را از همسرش گرفته بود، در افکار عمومی محکوم شد و البته کاربران شبکههای اجتماعی بیپروا به او تاختند. پس از دوسال جنجال رسانهای اردلان-توتونچی، به روایت تصویری افروز-یاسر تبدیل شد.
۳- فیلمسازی براساس «یک داستانی واقعی» جذابیتهای سینمایی زیادی دارد که همیشه به افشای ابعاد پنهان ماجرا و یک روایت جدید از داستان منجر میشود اما در «عرق سرد» هیچ بعد جدیدی از اختلاف مرد مجری و زن ورزشکار روایت نمیشود. هر چند که این مشکل باعث نمیشود جذابیتهای فیلم از بین برود. سهیل بیرقی روایتی را روی پرده سینما برده که پس از گذشت دو سال از هیجانزدگیها و جوگیریهای توییتری فاصله گرفته. اگر همه انتظار داشتند «عرق سرد» یک بیانیه سینمایی علیه مردی باشد که ظالمانه اجازه خروج از کشور را به همسرش نداده، پس از تماشای فیلم بیننده به شخصیت مرد داستان هم حق میدهد. اگر همه انتظار داشتند که افروز به عنوان شخصیت اصلی داستان، منزه از هر اشتباهی تنها نقش یک قربانی را داشته باشد، اما در روایت «عرق سرد» او اشتباهاتی داشته، پنهان کاری کرده و البته زن بیوفایی بوده که بدون اطلاع شوهرش قصد داشته با دوستش به اسپانیا مهاجرت کند. در روایت «عرق سرد» حتی وکیلی که کار دفاع از پرونده افروز را هم به عهده میگیرد، زن فرصت طلبی است که قصد خودنمایی دارد. همه این اتفاقات در فیلم با لحنی پیش میرود که بیننده ذرهای تصور نمیکند روایت حاکمیتی و ضدفمنیستی از داستان را تماشا میکند. اتفاقا روایت فیلم ضلع سومی از دوگانه همیشگی را میسازد که یک سوی آن مرتجعین و سوی دیگر آن فمنیستها هستند. فیلم به دور از هیجانزدگیهای توییتری داستان مرد ظالمی را که به خاطر حسادت زنش را قربانی کرده، رد می کند و البته از او تصویر مرد عاشقی را میسازد که نگران از دست رفتن زندگیاش است. در «عرق سرد» هم افروز، هم یاسر مقصر هستند و این برتری ویژه فیلم است.
۴- ارتباط نه چندان متعارف افروز یا یکی از هم تیمیها، ماجرای مهاجرت افروز به اسپانیا بدون اطلاع همسرش یاسر، رفتار فرصتطلبانه وکیلی که برای دفاع از افروز با شبکههای ماهوارهای گفتوگو میکند، آپارتمانی که اجاره آن را یاسر میدهد و افروز با دوستش آنجا زندگی میکند و ماجرای تماس تلفنی افروز با برنامه زنده تلویزیونی یاسر، گرههایی است که در فیلمنامه «عرق سرد» به زندگی واقعی اردلان-توتونچی اضافه شده تا به افروز-یاسر تبدیل شوند. گرههایی که داستان را سینماییتر میکند. از آن سو هم حذف فرزندشان رادان توتونچی در روایت فیلم، شاید مهمترین موضوعی باشد که از زندگی واقعی این زوج سابق، در ساخت «عرق سرد» حذف شده است.
۵- زهرا نعمتی دیگر زن ورزشکاری که به خاطر مخالفت شوهرش با خروج از ایران به مشکل خورده بود، در روزهای جشنوراه همراه با باران کوثری به تماشای فیلم نشست، اما واقعیتش را بخواهید داستان «عرق سرد» هیچ ارتباطی به زهرا نعمتی ندارد؛ فیلم داستان جدایی توتونچی-اردلان است؛ حتی اگر تعمدی بخشهایی از داستان واقعی حذف شده باشد و بخشهای دیگری را به آن اضافه کرده باشند.
* مهدی امیرپور روزنامهنگار حوزه ورزش و سردبیر سایت آی اسپورت است.